نیلانیلا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

نیلا،خانم کوچولوی مهر و ماه

این روزها ...

1392/11/30 22:53
386 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم نیلا هر روز که میگذره شیطنتهای شما هم بیشتر میشه...

روزهای ما همینطور به سرعت باد سپری میشن باورم نمیشه که تا ده روز دیگه پنج ماهت هم تموم میشه برای خودت خانمی شدی دیگه شیطنتهات شروع شده مدام دلت میخواد یه نفر باهات بازی کنه عزیز دلم خیلی خوشگل ذوق میکنی و البته صدا دار تا تنهات میزارم شروع به جیغ زدن و داد و فریاد میکنی منم این شکلی کلافه میامو خلاصه از شما ناز کردنو از من قربون صدقه رفتن عزیز دلم خیلی دوست دارم اصلا دلم نمیخواد این روزها تموم بشن با خودم فکر میکنم وقتی بزرگتر بشی چقدر دلم برای این روزهات تنگ میشهههههههههه . رو زمین که میزارمت مدام خودتو میکشی جلو تا بتونی بنشینی گاهی وقتا هم که میخوام برای نشستن کمکت کنم قانع نمیشی و دلت میخواد یه سره بلند بشی و بایستی

عزیزم واکسن چهار ماهگیت همزمان شد با رفتن به خونه مامانی و خوردن آش پشت پای سفر مکه مامانی و بابا جون  که خودشون یه روز قبل از رفتن زحمتشو کشیده بودن . واکسنتو که زدن خیلی خانم بودی یه کوچولو گریه کردی .

نازنینم من و بابا هر دو عاشقانه دوست داریییییممممممماچماچ

 

پسندها (1)

نظرات (3)

افسانه مامان دنیا جیگر
11 اسفند 92 0:50
عزیز دلم خیلی وقته نمی بینمت حتما خیلی بزرگتر شدی دنیا کوچولو هم مثل خودت شیطون شده نفسم مدام دلش بازی می خواد بعضی وقتا از دستش اینطوری میشم می بوسمت فرشته کوچولو
مامان نیلا عسل
پاسخ
بله افسانه جون بزرگ شدم تازه کلمه مامانم یاد گرفتم البته فقط (م)رو میگم دل ما هم برای شما ودنیای نازنین تنگ شده از دور میبوسمش
ایدا
19 اسفند 92 22:12
خدا این فرشته ناز برای شما نگه داره البته مامانی مواظب باش اگه رفت بیرون ندزدنش چون تازه گیا ی طرح اومده ک خوشکلارو میدزدن
مامان نیلا عسل
پاسخ
مرسی ایدا جون
فتانه
19 اسفند 92 22:29
چه پشت کار ام داره واسه ایستادن! فک کنم قبل از چهار دست و پا و راه رفتن یه دفعه پاشه بدو بدو کنه