نیلانیلا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

نیلا،خانم کوچولوی مهر و ماه

هدیه خداوند

1392/11/8 17:49
351 بازدید
اشتراک گذاری

نیلا ،

دختر نازنینم سلام اولین باریه که شروع میکنم به نوشتن خاطرات شما 

دختر نازنینم ، اولین باریه که شروع میکنم به نوشتن خاطرات شما نینی مهربون  الان شما سه ماه و شش روز داری امروز هم 10/16/ 92 - ساعت 4:40 دقیقه صبحه برات از اولین روزی می نویسم که من وبابایی فهمیدیم خدا یه نینی ناز بهمون داده چهارشنبه شب به تاریخ 91/11/11 حدود ساعت 7-8 شب بود که  دیدم جواب تست بارداری مثبته باورم نمیشد خیلی خوشحال بودیمخنده  خنده   

  روزهای خوبی بود خصوصأ که من به غیر ا ز ضعف شدید مشکلی نداشتم وحالم خوب بود نزدیک میشدیم به روزهای پایانی اسفند وشروع عید  که یکدفعه حال مامان مهربون من والبته ( مامی شما ) بد شد  وسه چهار روزی در بیمارستان بستری شد به جز یک شب که رفتم خونه خودم  بیمارستان موندم  چون اگر میرفتم دلم میموند پیشش و نگران میشدم ناراحت . با وجود اینکه شما تو  دل مامان بودی ومن هم در تکاپو خدا کمک کرد تا هیچ اتفاق بدی برای شما نیفتاد و همه چیز به خوبی تموم شد و حال مامان بهتر شد و ما همچنان  چشم انتظار .

تعطیلات عید هم تموم شد و من هم که به خاطر شما از کارم استعفا داده بودم دیگه سر کار نرفتم اول اردیبهشت بود که طبق سونوگرافی مشخص شد شما یه دختر کوچولوی نازی  اونروز اولین باری بود که من و بابایی شما رو دیدیمو صد دل عاشقت شدیم دهانت رو مدام باز و بسته میکردی خیلی ناز بودی روزها به سرعت میگذشت تا رسیدیم به شهریور آریا کوچولوی ناز  هم به دنیا اومد منم در حال خریدن وسائل شما بودممم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)