مباررررررکه عزیزم
عزیز دلم دو شب پیش...
وقتی بغل بابایی نشسته بودیو داشتی دستشو گاز میگرفتی بابا حس کرد که دندون عزیز دردونش جوونه زذه منم اومدم و دیدم که بلـــــــه دو تا مروارید خوشگل ریشه زده با بابایی کلی ذوق کردیم شما هم که از فرصت استفاده کرده بودی ...دستمو گاز میگرفتیو میخندیدی گل قشنگم مبارکت بااااشه عزیزم فرشته کوچولو یه مدته سینه خیز میری وقتی ازت فاصله میگیرم وتشویقت میکنم بیای پیشم کلی ذوق میکنی اما به جای اینکه به مامان نزدیک بشی دنده عقب میری و دورتر میشی بعدشم که میبینی تلاشت بی ثمر بوده کلی غر میزنی و..... مامان فدات راه رفتنو خیلی دوست داری اوایل که من یا بابایی یکیمون کمکت میکرد یکیمونم تشویق که راه بری کلی ذوق میکردی و یه عالمه جیغ میزدیو قدم بر میداشتی اما الان دیگه جیغ نمیزنی فقط به قدمهات دقت میکنی و راه میری دخترکم تازگیها مدام با خودت حرف میزنی یا شایدم غر میزنی بیشترین کلمه ای هم که میگی ما ما ما ماااااااااااااا هرچی بهت میگم بگو بابا منو نگاه میکنی یه نیشخند تحویلم میدی عزیزم موقع غذا خوردن یه جوری نگاه میکنی ادمو شرمنده میکنی چشما تو از سفره بر نمیداری هر قدر هم که سعی میکنم حواستو پرت کنم یا یه جوری بغلت کنم که پشتت به سفره باشه خودتو پیچو تاب میدی تا چشمت به مقصد برسه مامانی تا میزارمت تو ی روروئک میفتی به جون عروسکاش حالا بخور کی نخور تو این حالت خیلی با مزه میشی .... یه وقتایی هم موقع تعویض پوشک یا وقتی تو تخت هستیو داری باخودت حرف میزنی شصت پاتم مزمزه میکنی تا من بیام سراغت تقریبا جوراباتو شستی عزیزم فکر کنم خیلی خوشمزست
دوست داریم عزیزم